• وبلاگ : شميم سبز
  • يادداشت : بر او که از درون متلاشي ست.
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ///ـبا 

    لـــهـــنت ب تو!تاييديه ک !اهــــ!

    +در کل ِ اين متن ک دوبار خوندمش يک چيز بزرگ ذهن من رو مشغول کرد...چيز بزرگي بود واقعا...چيزي ک باعث شد سرمو از مانيتور بلند کنم و تکيه بدم ب صندلي پشت ميزم و ب دور دست ها خيره بشم و چشمام رو بدوزم ب يک نقطه ي بيخودي و بعد دوباره نگامو بندازم روي مانيتور و خوب اون خط سبز رو بخونم و بعد برم روي قسمت نظرات و اينارو تايپ کنم تا بالاخره ب اينجا برسم ک مگ"وحشي" مرد نبود؟

    شايد الان با خودت بگي افکار پوچتو از وب من بردار و برو ...بردار و برو..بردار و برو(ريتميک بخون..باته صداي هايده)

    هدي چرا ديوونه شدي؟چرا ميخواي سرتو روي شونه ي اون مرد بذاري؟فک ميکني چ معني اي ميده؟؟اصلا چرا نميخواي باور کني ک اون ديگ پيش مانيست؟ب خودت بيا لعنتي(صداي سيلي زدن...سبا روي زانوهاش مي افته و صداي گريه ش بلند ميشه و مدام تکرار ميکنه لعنتي)

    (هدي مثل ديوانه ها ب يه گوشه اي خيره ست و بعد بلند ميشه و ب سمت دستمال کاغذي ميره ک مف آويزونش رو_ک نتيجه ي بيماريشه و در پست قبل هم ب اون اشاره شده_پاک کنه)

    +اين يه داستان open end بود ک کار جديد من و بکسه...saba & childs!!!

    قوربون عاقا..

    +هدي؟فک ميکني چرا من انقد تو وب تو زر ميزنم و کامنتام طولانيه؟فک ميکني من مشکلي دارم؟من...هدي من ...من مريض نيستم..من...(سبا با وحشت و چشم هاي گرد شده توي افق گم ميشه)

    پاسخ

    سبا حقيقتا اين ميني مال هاي اپن اند تو بدجوري منو تحت تاثير قرار مي ده ...