این روزها، این لحظه ها
این سمت تخت، نزدیک پنجره هوا سردتر است انگار. مرتضا سرما خورده و من دلم درد میکند و خانه بوی آشنای پاییز و مریضی میدهد. بوی پرتقال و لیموشیرین. بوی دستگاه آبمیوهگیری. بوی کلداستاپ بزرگسالان، که پیر شدنمان را به رخ مان میکشد و من بیشتر زیر پتو فرو میروم. این سمت تخت هوا سردتر است انگار. و راحتتر میشود باور کرد پاییز رسیده و من دلم برای لباسهای بافتنیم تنگ شده بود و دلم برای شعر تنگ شده بود و دلم برای تو تنگ شده بود و، این سمت پنجره هوا سردتر است.