مسکّن
در کودکی ای شعر ای معجون اندوه
خون تو را در روح من تزریق کردند
من از تبار طعنه ام، از نسل تسخر
بگذار بر دیوانگی هایم بخندند
در کودکی ای شعر ای معجون اندوه
خون تو را در روح من تزریق کردند
من از تبار طعنه ام، از نسل تسخر
بگذار بر دیوانگی هایم بخندند