هدي تو اينو نوشتي! فکر کنم دنيات هنوزم همين شکلي باشه نه؟ واسه همينه که ميگم ما بزرگ نمي شيم....
دنياي محبوب من خيلي کوچک است ، خيلي . توي دنياي کوچک من به جاي بوي دود و دم ، بوي باران مي آيد .
توي دنياي محبوب من هيچ دوشنبه اي وجود ندارد و هيچ امتحان هندسه اي حق ندارد اعصاب من را خرد کند .
آن جا کسي وقت کم نمي آورد و کسي عصباني نمي شود.
کسي سردرد نمي گيرد و کسي حوصله اش سر نمي رود .
کسي لبخند دروغين نمي زند و کسي اخم نمي کند .
بين خودمان بماند ، آنجا کسي يادداشت روزانه هم نمي نويسد .
دنياي من اگر چه کوچک است اما در عوض آدم هاي بزرگي دارد که کودکان درونشان هنوز زنده اند .
هيچ
زبان ترمي اي به خودش اجازه نمي دهد وارد دنياي کوچک من شود . آنجا همه
فارسي حرف مي زنند . اگر کسي سرش را دوست مي دارد از گفتن يک ok هم خودداري
مي کند .
توي دنياي کوچک من يک خانه ي کوچک هم وجود دارد که يک حياط
بزرگ دارد با يک حوض آبي . توي حوض آبي حياط بزرگ خانه ي کوچک من هيچ ماهي
اي موجود نيست . چون من با ديدن ماهي چندشم مي شود .
عوضش دنياي من پر است از آهو ها و خرس هاي قطبي.
دنياي عزيز من دل هيچ کسي را نمي شکند و اشک هيچ نازنيني را در نمي آورد .
آنجا، جايي است که اگر کسي براي خودش شعر بخواند اسمش رواني نمي شود ،
، اگر کسي جلوي آينه با خودش حرف بزند ديوانه نام نمي گيرد . اگر بي بهانه
زير گريه بزند خل خوانده نمي شود و اگر دلش سکوت و آرامش بخواهد افسرده
صدايش نمي کنند. اگر عاشق باشد مجنون ناميده نمي شود و اگر شيدا باشد شهره
به بي شعوري نمي گردد !اصلا اگر ديوانگي و جنون افسردگي به اين چيز ها
باشد در دنياي کوچک من همه ديوانه اند ، ديوانه ي ديوانه ي ديوانه ...
دنياي من تيمارستان است...
بگو هو... بگو.... من به قانون شکني معتقدم... برخيزيد....