من مث تو نيستم که پيرهن سبز بپوشه چشمام چمنزار بشه....
مي تونيم اين بحث روسري و عسل رو همين جا ببنديم و راجع به اين صحبت کنيم...
اممممممممم... مثلا....
مي توني تو بگي راجع به چي حرف بزنيم!
آهان مثلا راجع به جامعه شناسي!
و اون سران اجلاس کوفتي که باعث شده امتحان بيفته وسط سفر مشهد ما!
امروزم مدرسه اس ام اس زده! که واسه اجلاس که تعطيل ميشه کلاساش رو انداخته وسط سفرمون که مي خواستيم بريم اراک!
منم با خودم گفتم که کور خونده! و امکان نداره من يه بار ديگه چيزي رو به خاطر اينکه اينا هر وقت دلشون مي خواد کلاس و امتحان و ميذارن کنسل کنم؟
معلومه عصبانيم هو؟
عصباني نيستم...
خستم...