• وبلاگ : شميم سبز
  • يادداشت : رويا
  • نظرات : 0 خصوصي ، 19 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    من آپم
    پاسخ

    بعله ! خسته نباشي!!


    هو کوچولو من دارم ميرم اصفهان.

    يه کتاب نازک مي خواي باد بزني؟

    دفترچه يادداشت هاي سوم راهنمايي خيلي مناسبه. خوب باد ميزنه... خنکه... بعد يه چند وقت هم بازش مي کني ياد خاطراتت مي افتي گرما يادت ميره...

    زير دستي هاي خوبي هم بودن. يادشون به خير. نازک و محکم بودن. من اون قديما هر چي مي خواستم بنويسم دفترچه مو مي ذاشتمش زيرش...

    مي بيني تو رو خدا؟ دفترچه يادداشت هم دفترچه يادداشت هاي سوم راهنمايي!

    اين دنيا هيچيش به آدميزاد نرفته...

    پاسخ

    خدا رحمتشون كنه ، اگه مي دونستم اين همه كار برد دارن نمينداختمشون دور
    + هزار 

    hldn !

    يعني اميد !

    پاسخ

    l[dn il fn kdsj !
    فاصله ها هياهو ميکنند
    و صداي هق هق دلتنگي ام در نوسان بودن و نبودنت رنگ مي بازد
    کفش هاي رفتنت را گم ميکنم
    تا براي هميشه بماني ...
    پاسخ

    الان واقعا با من بودي ؟

    چه قدر جالب چون موقعي که داشتم مي گفتم بريم کوچ کنيم اين شعره تو ذهنم بود و مثل هميشه با تاخير يادم افتاد شاعرش کيه...

    خب هو..

    من ميرم.

    :*

    پاسخ

    آره هيچ كس به استعداد هاي من توجهي نداره . لعنت ! برو پو ! خوش گذشت


    ديگه حال تايپيدن ندارم...

    ميرم يه گوشه. يه خلوت عاشقانه عارفانه براي خودم پيدا کنم...

    با اجازه...

    اي شعر مغ بچه هم از صبح تا حالا تو ذهنمه... بعد يه سري شعر ديگه... اصن يه وعضي... بيا و ببين...

    خب برم دنبال خلوت عاشقانه عارفانه ام...

    پاسخ

    اوخي ! منم خيلي گرممه دارم از گرما خفه مي شم . دلم مي خواد يكي يه كتاب نازك برداره باهاش منو باد بزنه . برو پو.

    هدي بيا کوچ کنيم...

    يه جايي که آدم نباشه...

    ديگه هيچکي نباشه...

    من کم کم ميرم ...

    بيا کوچ کنيم هو...

    پاسخ

    شاعر مي گه :‏ مي روم جايي كه ديگر هيچ كس ، چون تو بر جانم نيندازد شرر ، مي روم در انتهايي بي كران ، مي برم اندوووه از بهر سفر ... قربون دهن شاعر ، مگه نه پو؟


    =))

    اتفاقا همين ديروز مامانم زنگ زده بود بانو که به اون خانومه بگه کارنامه رو اورده. در حالي که ما بهش گفته بوديم که دير مي ياريم و اينا رفت تو شورا مطرح کنه که حالا که ما کارنامه رو دير اورديم مي خواد چه بلايي سرمون بياره... =))

    چه مي دونم... منم الان هر يه دونه نظري رو که مي دم ياد خاطرات وحشتناک بعد سوم ب مي افتم! (بد هاش نه خوب هاش! همه اش که بد نبود!) بعد اعصابم ريخته رو هم...

    پاسخ

    آره ؟‏ اون جا هم شوراش اينقدر فعاله ! بابا شورااا ! (پيشگويي : تا چند سال آتي ، همه ي مدارس شهر تهران ‍، براي زمان دست شويي رفتن دانش آموزان هم شورا تشكيل مي دن. روم ب ديوار )


    من يادمه اون قديم نديما که ما تازه از راهنمايي در اومده بوديم. شوراي آدم هاي بزرگ به نتيجه رسيده بودن که اين اولشه و ما عادت مي کنيم.

    نه يکي پاسخگو باشه...

    ما چرا عادت نکرديم؟ ها؟ ها؟ ها...؟

    پاسخ

    حضرت آدم كه از بهشت بيرون شد ، دويست سال گريه كرد . اون وقت ما كه از سوم ب بيرون شديم ، دو سال رو هم گريه نكنيم ؟ (سوال:‏چرا همه چي بايد تو شورا مطرح بشه ؟ !)


    چه نسل جوان بي‌حوصله و کم‌جنبه ايي داريم!
    يادشان رفته زندگي کنند!...انگار زندگي‌شان شده فقط دويدن براي رسيدن؛ دويدني که تنها به نرسيدن ختم مي‌شود...

    بيچاره نويسنده هه خيلي راستگو بوده. اين بي حوصلگي و کم جنبگي رو به وضوح تو خودم مي بينم!

    پاسخ

    به خودمون توهين نكن !

    الان يه نفر تو پيام رسان داشت "در ره منزل ليلي" مي خوند....
    پاسخ

    خوندم


    من مي دونم ديگه. من پيشگو ام

    يه سال ديگه. نه يه سال ديگه هم نه حتي. مي يام اينجا اين چرنديات الان رو مي خونم کلي حسرت مي خورم بعد مي يام يه عالمه چيز ديگه بهت ميگم که دوباره بعدا بخونمشون حسرت بخورم...

    مسخرس...

    پاسخ

    گمون نكنم . اون موقع ها بهمون خوش مي گذشت . الان كه خوش نمي گذره . حسرت ندارن روزاي مضحك چرت دبيرستان ك


    نه نه...

    هدي اين صداش خيلي مهمه. حتي اگر چيزي هم گوش بدم. بازم درست جا نميره... چون بستني رفته لاش چسبيده....

    کليک مي کنه ولي... فقط کليک مي کنه.. ولي صدا نميده...

    مثل آدما که فقط زندگي مي کنن... فقط لحظات رو دونه دونه از کنار هم رد مي کنن... اه چه قدر همه چيز امروز متشابهات غمگين پيدا کرده...

    پاسخ

    عوض اين خزعبلات غمگينانه وار ، پا شو برو يه ليوان آب برام بيار گلوم خشك شد !


    فکر کنم ناشکري کردم... دوباره صداش قطع شد...

    :(

    پاسخ

    خب يه چيزي بذار گوش بده . انقدر به اين صداي كيبرد گير ندي . تو هم چونه ت سوراخه ؟‏


    ولي...

    همون خاطرات شيرين تکرار نشدني...

    ولي همين.

    ولي فيلماي جنوب موقعي که مي بينمشون و قاه قاه مي خندم...

    ولي اينکه ما هيچ وقت با هم جنوب نمي ريم

    همون طوري که هيچ وقت اصفهان و کاشان و صد جاي ديگه نمي ريم...

    ولي همون چيزايي که ديگه هيچ وقت تکرار نمي شن...

    ولي دکمه ام تق تق تق صدا مي ده.... هنوزم...

    پاسخ

    حالا اشكالي نداره پو . گريه نكن . بزرگ مي شيم يادمون مي ره ( آره جون خودم ! )
       1   2      >