اين که قشنگ معلومه اين روزا خوب نيستي.
ببين هدي. من هم جزوه تو رو. هم جزوه متن رو با هم جلوي چشم متن برداشتم به متنم گفتم که اين جزوه ي هديه؟ گفت آره. گفتم پس من مي برمش و مي يارم. گفت باشه. بعد شروع کرد به نوشتن ادامه ي جزوه اش!
(باورت نمي شه چه قدر خوش حالم که امتحان اون جزوه رو داديم!)