سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شمیم سبز

شرح ِ مکاشفاتِ یک قلمِ پنج ساله...

دلهایمان کودکی می خواهد ...

    نظر

...

هنوز نوشتن یاد نگرفته بودیم ، با چشم می نوشتیم ، با نگاه حرف می زدیم ، با لبخند های معصومانه سخن می گفتیم ...

در همان دنیای بچگی دوست می داشتیم و عشق می ورزیدیم و به معنای واقعی می خندیدیم ...

...

و ناگهان حادثه ای رخ داد که ما را دگرگون کرد ، حادثه ، بزرگ شدن بود ...

بزرگ شدیم ، نوشتن یاد گرفتیم ، خانومی شدیم برای خودمان ، نامه بازی کردیم ، تک روی کردیم ...

ولی با این همه ،هنوز دلمان کودکی می خواهد ...

ما بزرگ شده ایم ، ولی پیمان بسته ایم که قلب های کودکانه داشته باشیم ...

که با چشم بنویسیم و با نگاه حرف بزنیم ، و با لبخند های معصومانه سخن بگوییم ،

که دوست بداریم و عشق بورزیم و به معنای واقعی بخندیم ...

ما تا آخر عمر کودک می مانیم ...ما پیر نمی شویم .

ما اگر دانشگاه هم برویم همان روشنگری های ورپریده ی کلاس اولی هستیم ...

...

...

حالا کی میاد با من قایم موشک بازی کنه ؟!...هر کی تک بیاره اون گرگ مییییییییییییییییییییییییییی شه .....!...

 

...........................................

روشنگری ها پیمان بسته اند که کودک بمانند ، به مهد کودک ما هم سری بزنید:

 http://mabama.parsiblog.com/