سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شمیم سبز

شرح ِ مکاشفاتِ یک قلمِ پنج ساله...

ولادت نور ...

    نظر

شما چه مهربانید و چه دوست داشتنی .

ما نام شما را که می شنویم ، قند در دل هایمان آب می شود .

 و حضور نگاهتان را که احساس می کنیم ، خون عشق در تک تک رگ ها و وشریان هایمان می دود .

و آوای دل نشین تان را که از ورای پرده های چند صد ساله ی تاریخ می شنویم ، جان می گیریم

...

امشب که شب میلاد شماست صدای خنده های ما باید گوش هستی را کر کند

امشب که شب میلاد شماست ما باید به تمام دنیا ببالیم ...

و به آسمان فخر بفروشیم که خدا چنین خورشیدی عطایمان کرده است ...

...

اما مهربان ترین تاریخ !

ما آتش می گیریم وقتی می بینیم غربت جامه ی تن شماست

و مظلومیت همسایه ی دیوار به دیوار خانه ی شما ...

ما می سوزیم وقتی اسم شما میان کوچه پس کوچه های ظلمت امروز گم می شود ...

شما حق بدهید به ما که دق کنیم از این همه فاصله ....

...

آقا !

ما کوچکیم

شما که بزرگید ،

ما قلب هایمان شکستنی ست ...

قلب شما که محکم است و استوار

نگاهتان را دریغ از چشم های منتظر ما نکنید

...

ما ... ما نمی توانیم ببینیم شما این همه غریبید ...

...

خدا یاد شما را به دستان محبوب غایبمان زنده کند ...

خدا ما رابیش از این منتظر تبسم مهدوی نگذارد ...

...

السلام علیک یا ابا جعفر محمد بن علی

البر التقی

الامام الوفی ...