سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شمیم سبز

شرح ِ مکاشفاتِ یک قلمِ پنج ساله...

سکانس1

    نظر

یکی از هیجان انگیز ترین سکانس ها، آن جایی بود که تو گوشه ی اتاق، کنار پنجره نشسته بودی . برف می بارید و من داشتم یک گوشه آب می شدم و "دستور زبان عشق" می خواندم .

برف که ببارد دیگر تو گریه‌های مرا نخواهی دید...
 
فصل فصلم هجوم آبان هاست
تف! به جغرافیای تنهایی ...
*حوصله ت را ندارم.
*دیگر مهم نیست. من می نویسم. البته شاید.