سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شمیم سبز

شرح ِ مکاشفاتِ یک قلمِ پنج ساله...

ت ا ر ی ک

    نظر

صحنه اول :
در صحنه فقط گاه گاه ، صدای وزیدن باد می آید .
دخترک میان یک عالم مه صورتی نشسته . مهربان ، می خندد و تراش کوچکی را که در مشت دارد ، در دست های ناشناسی که از میان مه بیرون آمده می گذارد. بعد با محبت و احترام دست ها را می بوسد .
دست ها آرام آرام تو مه گم می شوند . و نگاه نگران دخترک  آنها را تا لحظه ی ناپدید شدن دنبال می کند .
صحنه دوم :
تنها صدایی که شنیده می شود ، باز همان صدای هوهوی گاه گاه باد است .
مه صورتی را ، دودی سیاه می پوشاند . هم زمان ، دست های ناشناس مشغول تراشیدن مداد مشکی رنگی است .
تا پایان سکانس، دود همه ی فضا را آکنده می کند و مداد هم تیز تیز می شود .
صحنه سوم :
دخترک به پشت روی بلندی نامشخصی دراز کشیده است . فضا سیاه است و فقط روشنایی سفیدی صورت دخترک را نشان می دهد .
همزمان با اجرای سکانس،صحنه به بیننده نزدیک و صدای باد شدید و شدید تر می شود. دست های ناشناس از درون مه پدیدار می شود و مداد تیز را آرام آرام تو چشم های باز دخترک فرو می کند .
صحنه آخر:
دود سیاه صحنه را کاملا محو میکند . کاملا .  هیاهوی باد آرام می گیرد .