ج م ع ه
هوا ، هوای نگرانی است . از سمت کوه های سنگین مه آلوده بوی ترس می آید . خبری حتی ، از شکوه شقایق نیست . یاس ها پژمرده اند . پروانه ها مرده اند . رو همه جای زمین جنازه ی کبود نوزادان معصوم ریخته است . هوا گرگ و میش است . هوا نیمه تاریک است و صدای سوز سردی به صورت صورتی لاله ها می خورد .
من ایستاده ام ، مات .ابتدای این زمین غریب. فقط نگاه می کنم به این نا بسامانی وحشت آلوده . لب و دهانم ، گلویم ، اصلا همه ی وجودم تشنه است .
چه آهنگ ترسناکی کنار این باد یخ زده ی مرده می وزد!
گاه گاه صدای زوزه ی گرگی به گوش می رسد . صبح نمی شود . خورشید طلوع نمی کند . شب تا عمق سینه ی خاک ها نفوذ کرده. رو زمین جز علف های هرز نمی روید .
این زندگی است آیا ، که در روزهای تاریک ما جریان دارد؟
***
امروز جمعه است ، ششم محرم .
قرار است آیا ، که تا ابد این پرچم سرخ بر گنبد امام حسین بماند ؟...