خراب نوشته
دست کشید رو سرم . گفت : موهات آشفته شده اند .
گفتم : دلم بیشتر .
دست گذاشت رو دلم . که دل آشفته ام را هم سامان دهد ، به خیال خودش .
دستش را گرفتم . گفتم : دست رو دلم نگذار ...
دست کشید رو سرم . گفت : موهات آشفته شده اند .
گفتم : دلم بیشتر .
دست گذاشت رو دلم . که دل آشفته ام را هم سامان دهد ، به خیال خودش .
دستش را گرفتم . گفتم : دست رو دلم نگذار ...