بيکاري و ديوونگي رو همه دارن منتها هرکي به نوع خودش.....منو ميبيني؟؟؟؟؟؟؟؟دارم يه واحد نقشه کشي دانشگاه زهرا اينا رو از رو جزوه هاش مي خونم.....منم ديوونه ام....

اين يه قلم که ديگه مال خودت بود نبود؟؟؟؟؟؟؟ داشتم شعر ميگفتم...ديدم خوب شد من شاعر نشدم وگرنه خيلي ها بر اثر کوبوندن سرشون به ديوار مي مردن...

بايد تمام قاعده ها را زد و شكست.......

خيلييييييييييييييييييييييييي توپه.....

هعي ... شايد !

از خانه ي گرفته ي تن ، پرکشيده است !

بهت نمي ياد اينجوري بنويسي...

يني مي يادا ولي نمي دونم چجوري بگم ولش کن اصن..

نظر بازي دوست داري؟!؟!
اما من سرم درد مي کنه بايد برم...

آخه من موندم اين استعدادتو چرا ي دفعه اين قدر شکوفا شد ...

الان ب عنوان ستادجمع کننده ي افرادي ک با حرف هاي خود يا نوشته هايشان در وصف عشقشان حسابي پدر از قلب ديگران درمياورند..
ميرم اين وبو حک ميکنم تا کسي نياد بخونش و ي دفه با هجوم خاطره ها مواجه بشه....
و زير اون خاطره ها کمرش حسابي درد بگيره يا شايدم بشکنه..:((

پري روز داشتم به داييم مشاوره ي جراحي مي دادم (به عنوان يک فرد تجربه دار ) بهش مي گفتم بلند نشي بري اين چند روزي که ايراني دندونتو جراحي کنيا . بد بخت ميشي . صورتت يه وري ميشه ، همشم که اين روزا جايي دعوتي آبروت جلو فکو فاميل ميره .اخه اونم بايد يکي از عقلاشو جراحي کنه .
هد کف دستم رو بو نکرده بودم دوروز بعدش دکتر به خودم ميگه بايد دوتاي ديگت رو هم دربياري
اگه به خاطر اين دندوناي جلوم نبود ، مي گفتم خوابشو ببيني من يه بار ديگه بيام زير اون ديلم تو .

هد؟
دوباره وقت جراحي عقل :((