يعني که در ابتداي نوشته سير نوشته يتان را چيز ديگري مي انديشيدم ....
و پس از به پايان رسيدنش به کوچکي ديدم نسبت به نوشته هاي شما پي بردم!
دلم هواي زار زار گريه کردن دارد...
دلم مي خواهد فريااااد بزنم.....
عشقم چرا غايب بودي؟!
دلم برات تنگ شد...
:(
دل من هم اين روز ه قيري ويري مي رود و هي اذيت مي کند.
طوري که سر کلاس شهيد مطهري تمام مدت مي شينم و ريز ريز مي نويسم . . .
خداي من خداي من خداي من خداي من خداي من خداي من خداي من خداي من خداي من خداي من خداي من خداي من خداي من خداي من خداي من خداي من خداي من خدايم نخداي من خداي من خداي من خداي من خداي من خداي من خداي من خداي من خداي من خداي من خدايم ن خداي من خداي من خداي من . . .
سلام هدي جان. خيلي زيبا قلم زده بودي.غمو تو دلم نشوند.
آرامش آرام!
شهادت آهسته!!
شهادت امام جوانمان بر شما تسليت!!!
موفق باشي!
سلام
منم به نوبه ي خودم شهادت اين امام مظلومو تسليت ميگم
(لا اقل يه دونشو مينوشتي بشه تخفيف داد)
