اون " ها " اضافه بود !
منظورم به طور خاص جزو اطرافيان حاضر در صحراي کربلا و درکنار امام حسين ع بود !
خيلي وقتا عاشقانه و خيلي وقتا هم طلب کارانه از خدا ميپرسم که منو چرا تو زمان امام ها قرار نداد!
بعد بلافاصله دلم ميلرزه و ميگم ....
از کجا معلوم جزو يزيدي ها نبوده باشم!
ميرسم از صحن جمهوري چشمان دلت
تا ضريح سبز گيسوي پريشان دلت
ميرسم از غربت چشمان باران خورده ام
کوه بکوه منزل به منزل تا خراسان دلت
بي پناهم خسته ام مولاي من
کم از اهو نيستم آقا به قربان دلت
کاش نام ما هم ثبت مي کرديد عاقبت
در ميان دفتر سرخ شهيدان دلت
باز مي لرزد درون سينه آهوي دلم
ضامن آهو دو دست ما به دامان دلت
سلام اومدم براي تبريك روز دختر و ميلاد امام رضا. ديدم اينجا هنوز بساط اشك جاريه. تبريكو گذاشتم تو وبلاگ ورپريده هاي كلاس اولي.
سلام
ما اگر بوديم مرثيه هي مادر در نبود امام و مقتدايمان را گوش جان مي سپارديم .
خيلي قشنگ بود هدي جان
التماس دعا
سلام هدي جان
خوندم متنتو و دلم مدينه خواست.