• وبلاگ : شميم سبز
  • يادداشت : محبوس
  • نظرات : 2 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    خاله معين به يه بيماري اي اعتقاد داره که منم الان بهش اعتقاد پيدا کردم و اونم بيماري بيکاريه....
    اگر باکار باشي، و يه کتاب ادبيات اختصاصي جلوي روت قد علم کرده باشه که وقت نمي کني ازين متنا بنويسي و اول صبح حال پلي رو هم دگرگون کني... اه هدي دلم براي خانوم فهيم تنگ شد...
    خلاصه اينکه، رو يه کاري واسه خودت دست و پا کن خيلي زياد سرگرمت زياد به شهري که واست حبس شده فکر نکني و ازين متناي غمگين غمگين نذاري... مي فهمي هو؟ اينا رو مي ذاري من ياد مشکلات زندگي م مي افتم! يه چيز اميدوارانه بذار لطفا! اگه من جاي تو بودم و همش مي رفتم دبستان الان غمي نداشتم... (البته اين قسمت آخرو چاخان گفتم، آدم هر چي زندگي بيشتر بر وفق مرادش باشه لوس تر ميشه...)
    آخر الامر اينکه اومدم بگم من علاوه بر اينکه از تو قشنگ تر مي نويسم، از تو بهتر نقاشي هم مي کنم .... تا اين فضاي خفقان آور متنت يه ذره تلطيف شه...
    باتشکر :*

    چهارشنبه رفتي دبستان سلام گرم منو به خانوم فهيم برسون، خواستي شمارمم بهش بده. آفرين دختر خوب :*
    پاسخ

    مشک آن است که خود ببويد...! بي کار شماهايين که غير درس خوندن هيچ کار ديگه اي نداريد :ديي! والا! من خانوم فهيمو غالبا تو دانشگاه امام صادقم مي بينم پو ... و آيا خبري از شمول داري؟