هدي بي خيال خواب.
بيا بريم راجع به فيروزه چرت و پرت بگيم بخنديم.
اگر الان پارسال بود تا من اسم فيروزه از تو دهنم مي اومد بيرون همزمان هزار جور داستان از ذهن تو تراوش مي کرد که آره رفته بوديم مهموني و اين دفعه فيروزه با فلاني که دماغش رو عمل کرده بود و چشم هاش رو ليزيک و حنجره اش داغون شده بود اومد.
يکي ديگه هم اونجا بود که شلوار لي و تي شرت مشکي اسکلت دار پوشيده بود و اصلا قاطي نکرده بود و خيلي نرمال بود!
هدي بي خيال خواب بيلند شو...