سلام
به به .. خداييش خوشم اومد..
خوبي خانوم؟
چه قد بده كه وقتي خواهرت از شهرستان بر ميگرده ، عكساشو كه نگا مي كني مي بيني چادر سرش نيست !
و وقتي مامانش ازش مي ژرسه چادرت كو ؟ مي گه در اوردم و وقتي بهش مي گه تو اينجا در اوردي ؟ ميگه : نه اصلا سر نكرده بودم!!!!!!!!
واقعا منطق مزخرفه! يعني حقيقتا مزخرفه...! اصلا چرنديات محضه...
كلا اين چيزايي كه تو طول دوران تحصيلمون خونديم به هيچ دردمون نمي خورد. اين يكي به درد همون چيزاي به درد نخور هم نمي خوره!
مزخرفت!
7563(ايشون رو مي بيني؟ هم 75 داره. هم 56 هم 73... يه 63 هم داره كه مي شه نغمه! ديگه جمع همه جمعه!)
جات خالي امروز اين قدر روز بيخودي بود من همش خواب بودم!
سلام!
وبلاگتون خيلي قشنگ بود!
خوشحال ميشم به منم سر بزنين!
فقط وبلاگم نوپاست!
ممنونم!
كاش منم سر كلاستون بودم
هي ي ي ي
وست دارم عشقم
ياعلي
آپم
متن تو هم كه عين متن قلي خيلي بلنده...
اين رو هم حال ندارم بخونم....
مي توني تو يه خط خلاصه اش كني!!!!!!!
باز دوباره بحث رو باز نكن
من از تو قشنگ تر مي نويسم.
ديگه واقعا دارم رواني مي شم!
اين ديگه ته ته روانيته!
اين ديگه آخرشه...!
ياد موبايل عبدو افتادم!
اين ديگه آخرشه...
من ديگه دارم نفس هاي آخر رو مي كشم....
در بيمارستان رواني شما رو رويت مي كنيم....
به جهنم كه منو سركار مي ذاري و زنگ نمي زني...
به جهنم!
خدا نيامرزد دانشجويي را كه امتحانش را بد مي دهد و اعصاب مادر ما را به هم مي ريزد ...
خدا نيامرزد....
هو...
آخ جون امروز فلفل رو رويت مي كنيم. دلم براش تنگ شده بود.
دفعه آخرت باشه به من مي گي عينكي خوش قلب... وگرنه...
(نمي دونم و گرنه چي...!)
فكر كنم يه چند صد نفري اون دعا رو براي من كردن كه به اين درد گرفتار شدم! نكرده بودم كه اين طوري نمي شد!
اصلا مهم نيست.
به جهنم كه دوسم نداري!
عجب شعره باحاليه اين. جيگرم حال مي ياد.
آنکه از چشم تو افکند مرا بي تقصيرچشم دارم به همين درد گرفتار شود