• وبلاگ : شميم سبز
  • يادداشت : صداي نفس هاي تو...
  • نظرات : 27 خصوصي ، 8 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    من مي دوم....من مي دوم و باد در موهايم مي پيچد..همه جا خاليست... فقط باد است به بهانه اين كه در موهايم بپيچد و افكارم را با خودش ببرد...من مي دوم....

    من تنها مي دوم كه يكدفعه تو جلوي راهم را مي گيري...از تنهايي ات تعجب مي كنم و تو هم از تنهايي من...چه قدر شلوغ شده بوديم....

    ديگر نمي دوم ايستاده ام و به چشم هايت خيره شده ام و تو هم به چشم هاي من..مي گويي چشم هايت هيچ چيز را نشان نمي دهند مات ماتند و همان موقع چشم هاي من پر مي شود از احساس...خوش حال مي شوي مي گويي كه بهتر شده اند...چشم هايم پر از اشك مي شوند..مي گويي تو كه گريه نمي كردي...مي گويم گريه نمي كنم فروتني ام را از دست دادم....

    مي خندي...خنده ات در آن همه سكوت مي پيچيد...به حرف هاي قلمبه ي من مي خندي من اشك هايم را پاك مي كنم و چشم هايم دوباره مات مي شوند... تو به چشم هاي من مي خندي.. مي گويي شبيه خودت هستند...هيچ چيز را نشان نمي دهند..مات ماتند...

    و من مات اينم كه چرا چشم هايم اين قدرشبيه چسم هاي تو هستند...

    پاسخ

    چشماي من چي؟!!!