ماه
قراری بود ناگذاشته,
که نگاه هایمان در روشنایی کامل ماه به هم گره بخورد,
با این همه فاصله.
من از این سر دنیا چشم های دور تو را توی ماه می دیدم و ماه, پاره های لبخند اندوهبارش را روی پنجره ی اتاق من می پاشید.
_دلم تنگ شده.
قراری بود ناگذاشته,
که نگاه هایمان در روشنایی کامل ماه به هم گره بخورد,
با این همه فاصله.
من از این سر دنیا چشم های دور تو را توی ماه می دیدم و ماه, پاره های لبخند اندوهبارش را روی پنجره ی اتاق من می پاشید.
_دلم تنگ شده.