سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شمیم سبز

شرح ِ مکاشفاتِ یک قلمِ پنج ساله...

او که می رفت مرا هم به دل دریا برد

    نظر

مهر خوبان دل و دین از همه بی پروا برد
رخ  شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت
از سَمَک تا به سمایش کشش لیلا برد
من به سرچشم? خورشید نه خود بردم راه
ذرّه ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
من خَسی بی سروپایم که به سیل افتادم
او که می رفت مرا هم به دل دریا برد
جام صَهبا زکجا بود؟مگر دست که بود؟
که درین بزم بگردید و دل شیدا برد
خَم ابروی تو بود و کف مینوی تو بود
که به یک جلوه ، زمن نام و نشان یک جا برد
خودت آموختی ام مهر و خودت سوختی ام
با برافروخته رویی که قرار از ما برد
همه یاران به سر راه تو بودیم ولی
خم ابروت مرا دید و زمن یغما برد
همه دل باخته بودیم و هراسان که غمت
همه را پشت سر انداخت، مرا تنها برد 

 

 

 

 

#علامه_طباطبایی