سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شمیم سبز

شرح ِ مکاشفاتِ یک قلمِ پنج ساله...

پیر شدن

    نظر

اسمم را که توی سیستم ثبت می کند، می پرسد: "چند سالتونه؟"
چند لحظه ساکت می شوم و نگاهش می کنم. چطور این همه زود گذشت؟ هنوز از هجده سالگیم کنده نشده ام.
"بیست" را به سختی ادا می کنم، متحیر، حسرت آلود، عجیب. و با خودم فکر می کنم شاید تقصیر معلم هاست، اگر گمان می کنم "بیست" آخر خط است، پایان دنیاست، آخرینِ اعداد است. وقتی بهش خیره می شوم و می گویم"بیست"، دست های خالیِ بیست ساله ام یخ می کنند.