• وبلاگ : شميم سبز
  • يادداشت : لبخند
  • نظرات : 3 خصوصي ، 13 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + زينب 
    معرفتي که عرفا بهش اعتقاد اداشتن ذوقي و شهودي بود وبا معرفتي ک فلاسفه بيشتر ب عنوان استدلال عقلي بهش اعتقاد داشتن يکي نبود
    منظورم از معرفت اين بود

    وظيفه ما دقيقا همينه من خودم واسه اين اومدم انساني اما تا زماني که ايراد ديده نشه و قبول نشه نميشه درستش کرد
    ببين واسه اين ميگم که اسلام رو خيلي هاشون بهتر از مردم ما ميشناسن(همون مستشرقان منظورمه)که نقاط حساس مارو دقيقا ميشناسن
    قرآنم گفته اونا انکار نکردند مگر بعد از اينکه حقيقت رو شناختن
    اما در مورد عرفا و فلاسفه
    من نميگم اشتباه بوده ميگم هيچکدوم کامل نبودن
    تا زمان صدرالمتالهين البته
    کتاب انسان کامل از استاد مطهري بهترين مرجعه يه سري بحث کامل در مورد اشکالات وارد بر فلاسفه و عرفا گفته
    اينکه هر معرفتي ايمان نيس و ايمان بدون معرفت درست نيس و شهود تنها هم کافي نيست
    وگرنه من دانش آموز کي باشم که بخوام بگم عرفا خوب نبودن!!!!
    پاسخ

    در کامل نبودنشون که ترديدي نيست ... ولي اون ايرادي که تو نظر قبلي گرفتي وارد نبود.... يه چيزي هم درباره ي مستشرقا بگم که برام خيلي خوشاينده؟ مي دونستي بين همين مستشرقا، امثال هنري کوربن بودن که بعد از شناخت حق، اسلام آوردن؟ يا دست کم هميشه خاضعانه و با نگاه مثبت به اسلام نگاه کردن... اين، حد اقل برا من که خيلي شيرينه....نه؟:)
    + زينب 
    عاخخخخ
    اسلام شناسي غربي ها از مام قوي تره فدات شم ولي شناختن معنيش ايمان نيس
    ايراد فلاسفه اين بود که ايمان رو با عرفت يکي ميدونستن و ايراد عرفا اين که معرفت رو نيديدن
    در حال حاضر اسلام شناس ها ايمان ندارند و اگر دارند عمل نميکنند کساني که ايمان دارند و اسلام شناس نيستند 1سازماندهي ندارند
    2کم اند
    3اغلب رشته هاي ابزاري تحصيل ميکنن و رشته انساني پر از اسلام شناس بي عمل يا بي ايمان و يا با ايان بي شناخت و بي عمل...احيانا عده اي هم اگر باشند که درست باشند بين اين همه آدم ناجور خب چيکار ميتونن بکنن؟باز تجبي رياضي ها دارن بهتر از ما عمل ميکنن هم در ايمان هم در عمل
    اين ديگه واقعيته
    و ما بايد چه کنيم؟فقط که نميشود شعر گفت
    و من تازه فهميدم که نوشتن کافي نيست
    اصلا نيست
    پاسخ

    کي گفته اسلام شناسي غربي ها از ما قوي تره ؟! بحث مستشرقا جداست البته ... ولي به طور کلي اين طور نيست... علي الخصوص اين مجري بي بي سي، ...اون انور سادات، صدام، بگين، کارتر، ....! ... و يک سوال برام پيش اومده: عرفا معرفت رو نديدن؟ عرفا که اهل شهود بودن...مگه عرفا نبودن که عقيده داشتن من"عرف"نفسه،فقد عرف ربه؟...اين چه ايراديست عزيز من؟!....... و شايد وظيفه ي دانشجوي انساني اين باشه که علوم انساني مون رو از انديشه هاي الحادي غرب پاک بکنه ...نه؟ با يک مشت نظريه ي ضد توحيدي که بي سر و صدا داره به مغز دانشجوي انساني ما تزريق مي شه، به جاي اسلامي جلوه دادنِ ظواهر، بايد به داد بطن و روح علوم انساني رسيد... و البته من خوب ارتباط جملات تو رو به هم نفهميدم ... :(
    من خودمو نمي کشم!
    تو خودتو مي کشي!
    پاسخ

    خودکشي مرگ قشنگي ک ب ان دل بستم...دست کم هر,دو سه شب سيييير ب فکرش هستم...گاه و بيگاه پر از پنجره هاي خطرم...ب سرم ميزند اين مرتبه حتما بپرم....
    هدي؟
    آن روزهاي ساکت سرشار؟
    يا آن روزهاي سالم سرشار؟
    من اين همه مدت اشتباه مي خوندم؟
    هدي اون روزها ساکت نبودم... اصلا ساکت نبود... فقط وقتي ساکت ميشد که يکي داد ميزد "کلاااااه اومد"
    و ما در عرض سي ثانيه مسخره بازي رو تموم مي کرديم و سر جاهامون مي شستيم و خودمون از اين سرعت خندمون مي گرفت...
    اينم يادت هست؟ :)
    پاسخ

    پو الان نظراي قبليم باز نيست ...من گفتم ساکت؟؟؟ببخشين...قصور از حواس داغون منه..حالم خوب نيست. .
    من هوس هايکوي کلاس خانوم کاظمي رو نکردم،
    هوس اون روز کردم که رفتيم تو حياط گردالي نشستيم و داستان نوشتيم و چه قدر خنديدم و چه قدر خنديدم...
    نفسم بريده بود ديگه...
    يادته هو؟
    پاسخ

    هوم يادمه پو....آن روزها رفتند.آن روز هاي خوب.آن روزهاي ساکت سرشار...
    نه تو رو خدا بيا آتيشم بزن!
    حالا که فکر مي کنم مي بينم ترجيح ميدم خودکشي کني و زياد تو کارت دخالت نکنم :|
    پاسخ

    چجوري خودتو مي کشي؟
    + هزار 
    بابا دختر ... اصلا وقتت رو نبايد تلف شنيدن به کلمه از حرفهاي اين صداي ... بکني ...
    مسخره بازيه همه کاراشون ، يعني کافيه يکم چشم هاي آدم باز باشه تا بفهمه چقدر دارن سفيد رو سياه نشون ميدن ...
    ولشون کن کلا !
    ديروز هوس کرده بودم بريم سر کلاس خانوم کاظمي بشينيم
    هايکو بگيم و بلند بلند بخنديم ...
    دلم مي خواد هايکوهاي چرت و پرت بگم ...


    به جاي تست عربي ...
    پاسخ

    واي فل! يادآوري مي کني من مي خوام از شدت شرم آب بشم برم پشت مانيتور... فل تست عربي شيرين نبود؟ بزن! تست عربي خوب است. من تست عربي دوست دارم. فقط از رياضي بد بگو ... خب؟ مثلا به جاي زدن تست رياضي پاشو بيا بريم سر کلاس خانوم کاظمي هايکو بگيم غش غش بخنديم... الآن انحرافمون عميق ترم شده:))
    اگه واقعن دوست بودي ور مي داشتي دو تا فلفل آويزون مي کردي به شاخه
    عکس مي گرفتي
    از اين کارا مي کردي روش
    قالبش مي کردي
    با عشق تقديم مي کردي
    و عشق و نفرتت رو مث اسيد مي پاشوندي تو صورتم ...
    دوست بودي اگه ...
    :))

    اين تاثيرات اون عربده کشي ته ها ...
    اومدم اين جا چاقو رو از رو بستم ....
    هد
    چي رو از رو مي بستن ؟
    شمشير؟
    خب حالا هر چي
    من که شمشير ندارم که ...
    ولي يه چاقوي ميوه خوري نارنجي خيلي خوشگل مامانم داره ...
    که خيلي باهاش خوب مي شه گوجه قاچ کرد بدون اين که آبش درآد
    اصن يه وعضي
    اشاره مي کني مي بره ...
    من فقط ازونا دارم

    پاسخ

    اتفاقا به ذهنم رسيده بود... ولي خرج داره ... فک کردي! فعلا ازت توقع دارم که کم کاري اين مدتتو جبران کني... :) ... فل نمي دونم چيو از رو مي بستن ، خنجر نبود؟ دشنه ؟ هر دو گزينه؟ گزينه هاي روي ميز؟ زير ميز؟ زير رو ميزي؟ !...
    ز کسايي که دفترشونو آتيش مي زنن بدم مياد ...
    اين کار هيچ فرقي با مخدوش کردن قالب وبلاگ نداره ...



    نه پو؟

    بوس بده
    من اومدم ...
    مقتدارانه ...
    هد ؟ديگه نياي وبلاگ من شرو کني به عربده کشي ها ...
    پاسخ

    حتما بايد حرف زور بالاسرتون باشه ... خانوم آل رسولو مي خواين...! البته اگه ميدونستم عربده هام انقد تاثير گذاره زود تر مي کشيدم!... راجع به اون مسئله ي آتيش زدن دفتر...بايد عرض کنم خدمت حضار محترم که... آدم از دست شما ها امنيت نداره که... حادثه هم که خبر نمي کنه... يهو من سرمو مي ذارم مي ميرم شما ها مياين کتاب دفتراي منو غارت مي کنين و از اسرار مگوي زندگيم سر در ميارين!
    من چطوري مي تونم باد صباي تو باشم؟
    تو که خودت خداي ارتباطاتي... اين وسط چه کار کنم من؟ تازه با اون همه توهم توطئه اي که تو داري و دفتراتو آتيش مي زني فکر کنم اگه منم باد صبا شم بياي آتيشم بزني!
    اثرات صادق هدايته ديگه! آتيش زدن نزديک ترين دوستان به توهم يک توطئه ي نامعلوم... نچ نچ نچ...
    پاسخ

    خب آتيش بزنم.تو که نبايد به خاطر اين حواشي از انجام وظيفه ي خودت سر باز بزني.پو اين خيلي روشن و مبرهنه...
    خب همه ي اينا رو که ديده بودم؛
    چيز جديد نداري؟:دي
    آيکون ضد حال زدن....

    مي بينم از وقتي از حالت باد صبايي خارج شدي چيزاي خوبي در اختيارم قرار نمي دي حدايتي... :دي
    پاسخ

    تو کي مي خواي يه ذره مفيد واقع بشي و چيزاي خوب در اختيار دوست خوبت قرار بدي؟....من وظيفه ي بادصبايي خودمو انجام دادم.تو کي مي خواي احساس مسؤوليت کني؟