• وبلاگ : شميم سبز
  • يادداشت : چنين بود راي جهان آفرين
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    هو هر وقت اين بهزاد پور بالاي وبلاگت رو مي خونم ياد بهزادي پور خودمون مي افتم که اومده بود سر کلاس راد و توضيح ميداد که مولوي عاشق کيا شده...
    يادته؟ :)))
    پاسخ

    اوهوم ! تقصير خود مولاناست خب ... اگه فقط عاشق شمس مي موند بيشتر دوستش داشتم . هعي ... شمس من و خداي من ...
    + نيکي 
    هه... عشق تو و جدايي؟!؟!
    خوب شد اون پايين گفتي،وگرنه مي خواستم حالتو بگيرم ....
    پاسخ

    :(
    + روشنا 
    سلام
    کسب مدال طلاي ادبي رو تبريک ميگم.
    بسي خوشحال شديم.

    پاسخ

    سلام ، ممنون ... يادتونه يه بار گوشه ي دفترم نوشته بودم " تا مي آيم چند تمرين رياضي حل کنم ، خط کش و نقاله و پرگار شاعر مي شود..." ؟ و شما زديد پشتم و بهم لبخند زديد ...
    حالا ديگر

    يک خط در ميان گريه مي‌کنم،

    حالا ديگر

    شانه‌هايم صبورتر شده‌اند

    و با هر تلنگري که گريه مي‌زند

    بي‌جهت نمي‌لرزند!

    انگار ديگر هيچ اتفاقِ عاشقانه‌اي

    از چشم‌هايم نمي‌افتد

    و پاييزِ من

    اتفاق زردي‌ست

    که مي‌تواند

    ناگهان در آغوشِ هر فصلي بيفتد!

    حالا تو هي به من بگو

    بهار مي‌آيد...
    پاسخ

    :((((....
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ سه شنبه 9 مهر 92 نوشته (چنين بود راي جهان آفرين) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    منم دوست ندارم همه ي افکار روان پريشانه مو به دست اون فرويد متوهم بسپارم!
    ترجيح ميدم روان پريش بمونم....
    پاسخ

    و يونگ، و اون پياژه ي مردني! :)) (از پياژه يه آدم خيلي لاغر و استخوني تو ذهنمه که ريش پروفسوري داره. حالا نمي دونم قبلا عکسشو ديدم يا نه)