من برم لالا.
حيف که الان حال نوشتن در وصف اون مطلبي که واسه نظرم نوشتي رو ندارم. و گرنه مثل هميشه اثبات مي کردم که از تو قشنگ تر مي نويسم.
الان تنها چيزي که به ذهنم مي رسه اينه.
اتلاف انرژي= سطح تماس×آهنگ عبور گرما×زمان×چي؟ يادم رفتتتتتتتتتت....واي خدا...
آخ که چه قدر از اين عبارت آبجي فيروزه خوشم مي ياد!
يعني خوشم نمي ياد! عاشقشم!
آبجي فيروزه فقط واسه خودمه! نه واسه کس ديگه! چون من فقط توي اين دنيا من فيروزه رو مي شناسم و ديدمش!
آبجي فيروزه فقط واسه خودمه چون فيروزه واسه خودمه!
حرف نباشه ديگه!
نيکي جون ما به اين خوابا عادت کرديم!
خواباي منو نديدي....
من وتو يک نفريم...
بين نام من و تو، اندکي فاصله است... بين دست من و تو... فاصله بسيار است... بين احساس من و تو اما... ذره اي فاصله نيست... مي توان در گذر از سختي ها... ياوري را حس کرد... مطمئن بود و يقين پيدا کرد... که اگر فاصله را برداريم... من و تو يک نفريم...
مي گم رفتيم فشم نمي ذارم بخوابي ها!
(4 تا اردوي ديگه بريم به عنوان رييس مسئول بي خواب کنندگان اردو رسما استخدام مي شم!)
نخوابي ها!
5 شنبه هفته ي ديگه مي ريم فشم.
مي خواي مثل اون خوابت موبايل منو برداري و شماره خودت رو با اسم يکي ديگه سيو کنيو....
بريم فشم خواب تو رو تعبير کنيم؟
منتها بايد قبلش واسم موبايل بخري.
هو اگر نمي خواي راجع به فيروزه بگيم مي تونيم مثل اون شب تو قطار مشهد بزنيم زير آواز...
حالا که اميد بودن تو در کنارم داره مي ميره.. منم و گريه ممتد نصفه شبو دوباره دلم مي گيره...
خوبه؟
يا مي خواي محمود بخونيم؟
يکي بهم گفت اين حال خرابت عاقبت جز رسوايي نداره....کار مي ده دستت اين چشاي مستت شراب و مستي اندازه داره....
هدي بي خيال خواب.
بيا بريم راجع به فيروزه چرت و پرت بگيم بخنديم.
اگر الان پارسال بود تا من اسم فيروزه از تو دهنم مي اومد بيرون همزمان هزار جور داستان از ذهن تو تراوش مي کرد که آره رفته بوديم مهموني و اين دفعه فيروزه با فلاني که دماغش رو عمل کرده بود و چشم هاش رو ليزيک و حنجره اش داغون شده بود اومد.
يکي ديگه هم اونجا بود که شلوار لي و تي شرت مشکي اسکلت دار پوشيده بود و اصلا قاطي نکرده بود و خيلي نرمال بود!
هدي بي خيال خواب بيلند شو...