• وبلاگ : شميم سبز
  • يادداشت : خواب
  • نظرات : 4 خصوصي ، 30 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    من برم لالا.

    حيف که الان حال نوشتن در وصف اون مطلبي که واسه نظرم نوشتي رو ندارم. و گرنه مثل هميشه اثبات مي کردم که از تو قشنگ تر مي نويسم.

    الان تنها چيزي که به ذهنم مي رسه اينه.

    اتلاف انرژي= سطح تماس×آهنگ عبور گرما×زمان×چي؟ يادم رفتتتتتتتتتت....واي خدا...

    پاسخ

    بهونه نيار بي خود ! خوابم مياد خوابم مياد . بگو كم آوردم ! بگو ديگه . بگو كم آوردم . نگو خوابم مياد نميشه بنويسم

    آخ که چه قدر از اين عبارت آبجي فيروزه خوشم مي ياد!

    يعني خوشم نمي ياد! عاشقشم!

    آبجي فيروزه فقط واسه خودمه! نه واسه کس ديگه! چون من فقط توي اين دنيا من فيروزه رو مي شناسم و ديدمش!

    آبجي فيروزه فقط واسه خودمه چون فيروزه واسه خودمه!

    حرف نباشه ديگه!

    پاسخ

    آبجي فيروزه ي تو . خيلي خوبه كه يكي فقط مال خود آدم باشه . حتي اگر تو خواب

    نيکي جون ما به اين خوابا عادت کرديم!

    خواباي منو نديدي....

    پاسخ

    خواباي نيكو ترسناكه !


    بين نام من و تو، اندکي فاصله است...


    بين دست من و تو...


    فاصله
    بسيار است...


    بين احساس من و تو اما...

    ذره اي فاصله نيست...


    مي توان در گذر از سختي ها...


    ياوري را حس کرد...


    مطمئن بود و يقين پيدا کرد...


    که اگر فاصله را برداريم...


    من و تو يک نفريم...

    پاسخ

    ما يكي بوديم ، جدا كردنمون ... جدا كه نه ... يعني بايد گفت :‏كندنمون ...ما رو كندن از هم
    + نيکي 
    هدي ، من دي شب بازم خواب سليمي رو ديدم
    همش مي خواستم ازش بپرسم : حالت خوبه ، همه چيز مرتبه؟ و...
    اما يک کلمه هم با هم حرف نزديم.
    هدي من نگرانم
    پاسخ

    تعبير اين خواب عجب ، اين خواب عجب اي صبح خيزان چون كنييييد؟ايشالا خيره !‏منم ديشب خواب بد ديدم تا ظهر كلافه بودم .

    هفت.. هشت..نه..ده..آ...آ..آمدم. آمدم پيدايت کنم. پشت اين در که نيستي!پشت شيشه ها،پشت درخت ها،پشت ديوار ها هم نيستي!اين روز ها هرچه مي گردم پيدايت نميکنم.چشم هايم ازهرطرف که ميدوند،محکم به ديوار ها مي خورند.هرچه ميگردم تورا ميبينم و نميبينم.ميبينم که از پشت ديوار ها نگاه ميکني اما پشت ديوارها نيستي.ميبينم که پرده ها با نفست تکان ميخورنداما پشت پرده ها نيستي.ياس ها ديوارها را عبور ميکنندو به کوچه ميريزند،اما تو توي کوچه هم نيستي. روزهاي من ،آغشته به توست. اما هرروز من از تو خاليست. براي چشم هايم عينک گرفتم تا بلکه ببينمت.اما از همانجا که هستي و ديده نميشوي به فکرکوتاهم خنديدي. ازخانه بيرون ميدوم.در پياده رو لابه لاي جمعيت را نگاه ميکنم. مردم به هم تنه ميزنند ورد ميشوند.همه عجله دارندهمه با نگاه هاي مضطرب رد ميشوند تا به کارهاي شروع نشده يا نيمه تمامشان برسند. و من ميدانم که هيچ کدام از آن ها تو نيستي. چون آرامشت ورد زبان همه ي شاعران دنياست.چون هيچ وقت به هيچ کس تنه نميزني..چون هيچ وقت نگاهت مضطرب نيست و هميشه ستاره ها خود را در درياي چشمانت شست و شو ميدهند. به ماشين ها نگاه ميکنم که از خيابان عبور ميکنند. . در هيچ کدام تو نيستي...واي.. سرم درد گرفت. تو نيستي.. نيستي..نيستي.. پس کجايي؟کجا پنهان شده اي؟ من ميروم خانه ،دوباره چشم بگذارم شايد بيايي.ميدانم که مي آيي.. ميدانم که سرانجام پيدايت ميکنم
    پاسخ

    قايم مي شوم ، لابه لاي گيسوي شب . زير موهاي بلندش راه مي روم ، که از راه رفتن من ، موها تکان بخورند و بوي مشک و عنبرشان يک دفعه همه جا بپيچد. بيا دنبالم ، هر جا زلف به دست بادي ديدي که عطر تو هوا مي پراکند ، من آنجام .پشت پرده ي خانه پيدام نمي کني ، من پشت پرده ي موهاي مرطوب معطرم . من آنجام پولي !ميان گلستان گلهاي ياس هم دنبالم نگرد . تصوير من را در مردم شهر نرگس ها جست و جو کن . نگاه در نگاه نرگس ها بدوز، مرا مي يابي . مرا تو عنبيه ي مشکي و وحشي ليلي ها بجوي ، رد ديدگان مرا در چشم هاي خمار قهوه اي دنبال کن . هواي دلت را ولي داشته باش . مبادا بلرزد . هر جا که نرگس مستي ديدي ، يا نگاه دلربايي ، من آن دور و بر هام . شاعر ، زياد دور و بر خوبرو ها مي گردد . شايد به توصيف يکي شان نشسته باشم . ميان برگهاي ديوان هاي حافظ هم ، دنبال من ديوانه بگرد . شايد هم آنجا باشم . شايد لاي دو تا از ورق ها خوابم برده باشد .بيا آرام بيدارم کن . بعد دست هم را بگيريم و براي ساک ساک کردن ، تمام ورقهاي ديوان را بدويم . از مقابل همه ي چشم هاي خمار عبور کنيم . لاي همه ي گيسوهاي خوشبو بدويم . بيا کولاک کنيم . بيا تمام دنيا را از طراوت خنک رايحه ي گيسوان شب پر کنيم . بيا بلند بلند بخنديم و ... باهم ، ساک ساک کنيم . بيا دنبالم بگرد ....
    تو اين مدت که داشتم نظر مي دادم که خوابت نبرد؟
    پاسخ

    سودايي ام ، خواب كجاست؟؟؟

    مي گم رفتيم فشم نمي ذارم بخوابي ها!

    (4 تا اردوي ديگه بريم به عنوان رييس مسئول بي خواب کنندگان اردو رسما استخدام مي شم!)

    نخوابي ها!

    پاسخ

    ايول ؛ ديگه خانوم كلاه دوزي هم نيست كه ازش بترسيم !‏ حتي اگه نيكي پاش خون بياد و ما مجبور شيم چراغا رو روشن كنيم و معلما تهديدمون كنن كه از امتياز سفرتون كم ميشه ... مي تونيم تمام شب شلوغ كنيم

    5 شنبه هفته ي ديگه مي ريم فشم.

    مي خواي مثل اون خوابت موبايل منو برداري و شماره خودت رو با اسم يکي ديگه سيو کنيو....

    بريم فشم خواب تو رو تعبير کنيم؟

    منتها بايد قبلش واسم موبايل بخري.

    پاسخ

    قبل از اينكه برا تو موبايل بخرم بايد 23 هزار تومان (تكبير!) جريمه ي كتاب خونه مو بدم

    هو اگر نمي خواي راجع به فيروزه بگيم مي تونيم مثل اون شب تو قطار مشهد بزنيم زير آواز...

    حالا که اميد بودن تو در کنارم داره مي ميره.. منم و گريه ممتد نصفه شبو دوباره دلم مي گيره...

    خوبه؟

    يا مي خواي محمود بخونيم؟

    يکي بهم گفت اين حال خرابت عاقبت جز رسوايي نداره....کار مي ده دستت اين چشاي مستت شراب و مستي اندازه داره....

    پاسخ

    اوهووووووم . دلم لك زده . مي تونيم هم روزاي سخت نبودن با تو رو بخونيم ، كه خلا اميدو توش تجربه كرديم ! آسمونم بي اون خط خطي مي كنيم و مي پرسيم :‏چه جوري مي توني اين همه بد شي ؟ . خوبه ؟ محمودم مي خونيم . تو پياله پر مي كني ، من مي گم سيب و مي ميزنم مي ميزنم پياله پياله . بي خيال اينكه شراب و مستي اندازه داره ...

    هدي بي خيال خواب.

    بيا بريم راجع به فيروزه چرت و پرت بگيم بخنديم.

    اگر الان پارسال بود تا من اسم فيروزه از تو دهنم مي اومد بيرون همزمان هزار جور داستان از ذهن تو تراوش مي کرد که آره رفته بوديم مهموني و اين دفعه فيروزه با فلاني که دماغش رو عمل کرده بود و چشم هاش رو ليزيک و حنجره اش داغون شده بود اومد.

    يکي ديگه هم اونجا بود که شلوار لي و تي شرت مشکي اسکلت دار پوشيده بود و اصلا قاطي نکرده بود و خيلي نرمال بود!

    هدي بي خيال خواب بيلند شو...

    پاسخ

    آرررررررره ، اگه الآن پارسال بود . من ميشستم و قصه مي بافتم از دعواي بالشتي . مي شستم و قصه مي بافتم از فيروزه و آبجيش . بعدشم فيروزه اينا با شادي خانوم اينا فاميل در ميومدن ، يه جوري . اگه الآن پارسال بود ...

    TaranehhaGroups www.Hamtaraneh.com
    پاسخ

    گمونم
    + :( 

    :(
    پاسخ

    :( من كه بيشتر :(
     <      1   2